جدول جو
جدول جو

معنی ملالت بار - جستجوی لغت در جدول جو

ملالت بار
تکدرزا، کسالت آور، ملال انگیز، ملالت انگیز
متضاد: شادی زا، مسرت بار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

توأم با ملامت. توأم با عتاب و سرزنش: سخنان ملامت بار
لغت نامه دهخدا
(زَ)
فلاکت بارنده. آنچه فلاکتش هویدا باشد. حاکی از نکبت و بدبختی: وضع فلاکت باری داشت. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فلاکت شود
لغت نامه دهخدا
(مَ مَ)
جای سرزنش و نکوهش بسیار و فراوان. (ناظم الاطباء). ملامت گاه:
به کام دل ازآن در بیشۀ عزلت به سر بردم
که سخت آهوی طرزم زین ملامت زار رم دارد.
ملافوقی یزدی (از آنندراج).
و رجوع به ملامت گاه شود
لغت نامه دهخدا
(پَرْوَ)
ملال آور. رجوع به ملال آور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملامت بار
تصویر ملامت بار
آوینشک سرزنش بار آنکه سرزنش کند توام با ملامت: (نگاه ملامت باری باو کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه فلاکتش هویدا باشد حاکی از نکبت و بدبختی: وضع فلاکت باری داشت
فرهنگ لغت هوشیار
خستگی آور، خستگی زا، کسالت آور، کسالت زا، ممل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
فلاکت آمیز، مفلوکانه، نکبت آلود
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خسته کننده، ملالت انگیز، دلگیر، ملالت بار
متضاد: بهجت انگیز، بهجت زا، نشاطآور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
زبونانه، حقارت آمیز، ذلت بار، خواری زا
فرهنگ واژه مترادف متضاد